نمیکنی ای گل یکدم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم. (قطعه ای از شعر رهی معیری است)
وقتی ترکم کردی
مسئول کتابخانه گفت: آیا بلایی سرش آوردی؟
من از تو میخوام به این سوالات جواب بدی. به قول خود شما خانم حسن زاده آش نخورده و دهن سوخته. تو قول ازدواج بهم دادی و قسم قرآن خوردی که بلا سرم نمیاری و اذیتم نمیکنی ولی بعد از هفت سال رفتی. خوب به این سوالات مردم هم خودت جواب بده. من برای اولین بار التماس یک دختر خانم رو کردم. و هنوزم میگم برگرد. هیچ وقت جاتو پر نکردم و نخواهم کرد. فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ
:: بازدید از این مطلب : 117
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0